خاورمیانه و دکترین نامشخص ترامپ!

اندیشکده «دفاع از دموکراسی ها» معتقد است کشورهای خاورمیانه به دنبال این خواهند بود که ببینند با روی کار آمدن تیم جدید چه مدل دکترینی از سوی «دونالد ترامپ» در سیاست خارجی اعمال می شود.

به گزارش تحریریه، «ست فرانتزمن» تحلیلگر آمریکایی و نویسنده کتاب «جنگ ۷ اکتبر: نبرد اسرائیل برای امنیت در غزه» (۲۰۲۴) و عضو بنیاد دفاع از دموکراسی ها که تحلیلگر ارشد خاورمیانه در جروزالم پست هم است، در مورد خط مشی «دونالد ترامپ» در قبال خاورمیانه در دومین دوره ریاست جمهوری وی آورده است:

کشورهای خاورمیانه در حال آماده شدن برای دولت آینده ایالات متحده به ریاست «دونالد ترامپ» هستند. بسیاری از رهبران منطقه در دوره اول دولت ترامپ هم در قدرت بودند و در چهار سال آینده نیز در همکاری با کاخ سفید به دنبال دستیابی به اهداف خود خواهند بود. برقراری ارتباط ضروری است زیرا کشورها انتظار انعطاف پذیری و تصمیمات سیاستی نوآورانه را از ترامپ و تیمش دارند.

از سوی دیگر، برخی کشورها نیز ممکن است به دنبال سوء استفاده به واسطه بروز تغییرات عمده در سیاست ایالات متحده باشند.

دولت آینده ترامپ و روابط خارجی

رهبران خاورمیانه که دولت اول ترامپ را در خاطر دارند، به یاد خواهند آورد که روابط شخصی با ترامپ و انعطاف پذیری برای تغییر سریع سیاست ایالات متحده از ویژگی های دوران ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ بود. این تلاش ها منجر به توافق نامه های صلح ابراهیم بین اسرائیل با امارات و بحرین شد.

با این حال، همین رویکرد به ریسک‌پذیری آنکارا در سوریه نیز منجر شد که بحران‌های متعددی را بین ترکیه و نیروهای سوریه دموکراتیک مورد حمایت آمریکا به همراه داشت. کشورها به دنبال این خواهند بود که ببینند با روی کار آمدن تیم جدید چه مدل دکترینی از سوی دونالد ترامپ در سیاست خارجی وی اعمال می شود.

روابط با اسرائیل

ترامپ اشاره کرده است که در راس فهرست اولویت‌های وی ممکن است پایان جنگ در غزه باشد. این جنگ با حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد که طی آن حماس بیش از ۱۰۰۰ نفر را کشت و ۲۵۰ گروگان گرفت. این گروه همچنان ۱۰۰ گروگان را نگه داشته است. ترامپ به حماس هشدار داده است که باید گروگان‌ها، از جمله گروگان‌های آمریکایی را که در اختیار دارد، آزاد کند، در غیر این صورت جهنم به پا می شود.

اسرائیل دولت آینده آمریکا را به عنوان یک شریک نزدیک و حامی خود می پندارد. این انتظار وجود دارد که هر انتقادی که از تیم بایدن یا هرگونه کندی در تحویل مهمات برای اسرائیل صورت می‌گرفت، اکنون پایان یابد. ظاهراً، این به اسرائیل انعطاف بیشتری می‌دهد تا در جبهه‌های متعدد، مانند علیه حوثی‌های مورد حمایت ایران در یمن یا فشار بر حزب‌الله برای پایبندی به آتش‌بسی که در اواخر ژانویه منقضی می‌شود، عمل کند. در کرانه باختری، افزایش حملات توسط گروه‌هایی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین، با خطر وارد کردن منطقه به یک درگیری گسترده‌تر همراه است.

این امکان وجود دارد که در دولت جدید ترامپ، اسرائیل احساس آزادی بیشتری برای سرکوب تهدیدات در کرانه باختری داشته باشد. مشخص نیست که این واکنش چگونه با تشکیلات خودگردان فلسطینی که نیروهای امنیتی آن در دهه های گذشته توسط ایالات متحده حمایت و آموزش دیده اند، انجام خواهد شد. تشکیلات خودگردان، که توسط دیگر دوستان ایالات متحده، مانند اردن و کشورهای کلیدی خلیج فارس هم حمایت می شود، احتمالاً از دولت ترامپ درخواست می کند تا کمک نماید که در چند سال آینده دست نخورده باقی بماند زیرا «محمود عباس» رهبر سالخورده تشکیلات خودگردان، باید جانشینی را پیدا و ثبات را تضمین کند تا اوضاع در کرانه باختری باثبات بماند.

دولت تازه وارد و کشورهای خاورمیانه

پادشاهی اردن در اوایل به دنبال حمایت از دولت اول ترامپ بود. ملک عبدالله دوم بلافاصله پس از تحلیف ترامپ در سال ۲۰۱۷ به واشنگتن سفر کرد تا اولین رهبر خاورمیانه باشد که با ترامپ دیدار می کند. در سال ۲۰۲۵، این پادشاهی بار دیگر خود را بر سر یک دوراهی می بیند. دولت جدید در سوریه، اردن را به این فکر واداشته است که آیا ثبات در دمشق حاکم خواهد شد یا بادهای تغییر امان را هم تهدید خواهد کرد. این بدان معناست که اردن همچنان میزبان تعداد زیادی از پناهجویان سوری است که از رژیم اسد گریخته اند.

اردن از لحاظ تاریخی از شورشیان سوری یعنی گروه هایی که اکنون در دمشق قدرت دارند، حمایت کرده است. امان می خواهد ببیند که دوستانش در سوریه نقش بیشتری در دمشق بازی خواهند کرد یا نه. همزمان اردن میزبان نیروهای آمریکایی هم است. در ژانویه ۲۰۲۴، شبه نظامیان تحت حمایت ایران کتائب حزب الله، سه آمریکایی را در اردن با استفاده از یک هواپیمای بدون سرنشین که از عراق پرواز می کرد، کشتند. لازم به یادآوری است که چند سال قبل ترامپ دستور حمله پهپادی را صادر کرد که منجر به کشته شدن (شهادت) ابومهدی المهندس رهبر کتائب حزب الله در ژانویه ۲۰۲۰ شد. قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در همان خودرو حضور داشت و وی هدف اصلی بود.

خاورمیانه و دکترین نامشخص ترامپ!

لبنان و سوریه دو کشوری در منطقه هستند که با رهبران جدید خود در انتظار دولت جدید هستند. دولت بایدن به دنبال تعامل با رهبری جدید در دمشق بوده است. تیم ترامپ باید یک سوزن پیچیده را در سوریه نخ کند. از یک سو، دمشق احتمالاً می خواهد خود را به عنوان یک شریک بالقوه برای ایالات متحده نشان دهد. «احمد الشرع» رهبر هیئت تحریر الشام، که در ۸ دسامبر در دمشق به قدرت رسید، قبلاً زمانی که ادلب در شمال غرب سوریه را اداره می کرد، به دنبال ارتباط با ایالات متحده بود. هیئت تحریر الشام احتمالاً تیم دولت سابق ترامپ از جمله «جیمز جفری»، نماینده ویژه در امور سوریه را به عنوان یک نیروی مثبت می دید. وی می خواهد به طور فزاینده ای با واشنگتن تعامل داشته باشد.

در شرق سوریه، دولت ترامپ میراث‌دار مأموریت ضدداعش پیشین خود است. این امر نیروهای سوریه دموکراتیک را که برای مبارزه با داعش مورد حمایت ایالات متحده قرار گرفته اند، در حالت سختی قرار می دهد. آنها امیدوارند که تیم جدید ترامپ بخواهد به ایفای نقش در شرق سوریه ادامه دهد. در غیر این صورت، آنها می دانند که ممکن است با تهاجم جدید ترکیه و مشکلات دیگری برای رسیدن به توافق با حاکمان جدید در دمشق روبرو شوند.

در لبنان، «جوزف عون» رئیس جمهور جدید، که قبلاً یک فرمانده نظامی بود، به دنبال این است خود را به عنوان یک دوست غرب نشان دهد که مایل است سلاح را از حزب الله بگیرد. او در حال انجام مأموریتی است که دولت لبنان در گذشته هرگز نتوانسته آن را انجام دهد. او امیدوار است که حمایت بیشتری از واشنگتن دریافت کند. سوال این است که آیا او واقعاً می‌تواند تغییرات اساسی را در لبنان نسبت به دولت‌های قبل اعمال کند؟

دیگر رهبران منطقه مانند «رجب طیب اردوغان» در ترکیه و «عبدالفتاح السیسی» از مصر با ترامپ آشنا هستند. هر دوی آن ها، دولت اول وی را مثبت دیده اند. با این حال، هر دو به دنبال سوء استفاده از سیاست های دولت اول بودند. به عنوان مثال، مصر در شرق لیبی نقش داشته است. ترکیه هم نقش فزاینده‌ای را در لیبی ایفا کرد و با رهبران غرب لیبی یک قرارداد دریایی امضا و به طور فزاینده‌ای علیه یونان و قبرس در شرق مدیترانه تهاجمی رفتار کرد. سیاست‌های آنکارا منجر به چند بحران در دوره اول دولت ترامپ شد، از جمله بازداشت یک کشیش آمریکایی و دو حمله ترکیه به سوریه.

باید دید که آیا اردوغان و السیسی اکنون سیاست‌های خود را تغییر خواهند داد یا دولت جدید واشنگتن را چراغ سبزی برای فعالیت آزادانه‌تر در حوزه‌های مربوطه خود خواهند دید.

در ایران و عراق، شرایط اولیه حکایت از یک دولت جدید دارد که مایل به افزایش تحریم ها علیه تهران است. تحریم‌ها علیه ایران بر عراق نیز تأثیر خواهد گذاشت، زیرا عراق در سال‌های اخیر با ایران همسو بوده است. نیروهای آمریکایی همچنان در عراق از جمله در منطقه خودمختار کردستان مستقر هستند. اقلیم کردستان خواهان افزایش حمایت آمریکا خواهد بود. بغداد ممکن است احساس کند با گرفتن امتیازی از هر دو طرف، دریچه ای برای متعادل کردن روابط خود با ایران و ایالات متحده دارد.

در میان کشورهای حوزه خلیج فارس هم دولت تازه ترامپ مثبت تلقی خواهد شد. در دولت قبلی وی، زمانی که عربستان سعودی، امارات و بحرین روابط خود را با قطر قطع کردند، بحرانی در خلیج فارس رخ داد. این بار می توان انتظار داشت که این کشورها از این تجربه که چندان سودی برای آنها نداشت، درس گرفته باشند و به دنبال مسیری متفاوت و رو به جلو حرکت کنند.

امارات متحده عربی و بحرین به دلیل توافقات ابراهیم مورد حمایت ترامپ قرار دارند و می توان انتظار داشت که این توافقنامه ها گسترش می یابد. دولت بایدن شانسی برای گسترش این توافق به عربستان سعودی نداشت. با این حال، ریاض احتمالاً امتیازی مهم را در ازای صلح با اسرائیل طلب می کند. این نوع معامله از ویژگی های ترامپ در گذشته بوده است. کشورهای منطقه به دنبال این هستند که ببینند آیا این اتفاق در آینده رخ خواهد داد یا خیر.

* متن فوق صرفا ترجمه تحلیل منتشر شده از سوی اندیشکده دفاع از دموکراسی ها است.

پایان/

۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 31388

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 13 =